«بهترین امر به معروف چیست؟»
86/12/3 6:36 ع
همانطور که همه میدانیم هدف اصلی امام حسین (ع) در قیام عاشورا امر به معروف و نهی از منکر بود. در این پست میخـواهیم
بگوئیم بهترین امر به معروف چیست ؟
شما اگر بخواهید به شکل غیرمستقیم امر به معروف بکنید ، یکی از راههــای آن اینست که خودتان صالح و با تقوا باشید خــودتان
اهل عمل و تقوا باشید . وقتی خودتان اینطور بودید مجسمهای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر .
هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تاثیر قرار نمیدهد . شما میبینید مردم از انبیاء و اولیاء زیاد پیروی میکنند ، ولی از حکما
و فلاسفه آنقدرها پیروی نمیکنند . چرا ؟ برای اینکه فلاسفه فقط میگویند ، فقط مکتب دارند ، فقط تئوری میدهند ، در گـــوشه
حجرهاش نشسته است ،هی کتاب مینویسد و تحویل مردم میدهد. ولی انبیاء و اولیاء تنها تئوری و فرضیه ندارند،عمـل هم دارند .
آنچه میگویند اول عمل میکنند . حتی اینطور نیست که اول بگویند بعد عمل کنند ، اول عمل میکنند بعد میگویند . وقتی انســــان
بعد از آنکه خودش عمل کرد ، گفت ، آن گفته اثرش چندین برابراست .
علی بن ابی طالب میفرماید : " هرگز شما ندیدید که امـــر کنم شما را به چیزی مگر اینکه قبلا خودم عمل کردهام . تــا اول عمل
نکنم به شما نمیگویم . و من هرگز شما را نهی نمیکنم از چیزی مگر اینکه قبلا خودم آنرا ترک کرده باشم . چون خـــودم نمیکنم
شما را نهی میکنم . " « کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم . " مردم را به دین دعوت کنید اما نه با زبان با غیر زبــــان دعوت کنید "
یعنی با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت کنید . انسان وقتی عمل میکند ، خودبخود با عمل خود جامعه را تحت تـــــاثیر قرار
میدهد .
فیلسوف معروف معاصر ژان پل سارتر حرفی دارد . البته حرف او تازگی ندارد ولی تعبیری که میکند تازه است . میگـــــوید :
" من کاری که میکنم ضمنا جامعه خود را به آن کار ملتزم کردهام " . و راست هم هست . هر کاری که شما بکنید ، کــــــار بد یا
خوب ، جامعه خود را به آن کار ملتزم کردهاید ، خواه ناخواه کار شما موجی به وجود میآورد ، تعهدی برای جامعه ایجاد میکند
، بایدی است برای خود شما و بایدی است برای اجتماع شما . یعنی هر کاری ضمنا امر به اجتمــــاع است و اینکه تو هم چنین کن
وقتی من کاری میکنم ، زبان عمل من اینست که برادر ! تو هم مثل من باش . هر چه هم بگویم مثل من نباش ، نمیشود . من هر
چه به شما بگویم به قول من عمل کن ولی به کردار من کاری نداشته باش ، فایده ندارد . شما نمیتوانید به گفتار من توجه کنید ولی
به کردار من توجه نکنید . آنچه در شما التزام و تعهد به وجود میآورد ، در درجه اول کردار من است ، در درجه دوم گفتار من .
هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد . او باید برود پیش ، به دیگران بگوید پشت سر من بیایید . خیلی فرق است
میان کسی که ایستاده و به سربازش فرمان میدهد : برو به پیش، من اینجا ایستادهام،و کسی که خودش جلو میرود . و میگوید :
من رفتم ، تو هم پشت سر من بیا . در مکتب انبیاء و اولیاء این را میبینیم . همیشه میگویند : " ما رفتیم " . علی میگوید من اول
میروم بعد به مردم میگویم پشت سر من بیایید .
پیغمبر اسلام اگر در آنچه که دستور میداد اول خود پیشقدم نبود ، محال بود دیگران پیروی کنند . اگر میگفت نماز و نماز شب
خودش بیش از هر کس دیگر عبادت میکرد و اگر میگفت انفاق در راه خداو گذشت و ایثار ، اول کسی که ایثار میکرد خودش
بود .یعنی اول از خود میگرفت و به دیگران میداد . اگر میگفت جهاد فی سبیل الله ، در جنگها اول خود جلو میرفت،عزیزان
خود را جلو میبرد ، و قهرا دیگران نیز علاقمند میشدند ، شیفته میشدند ، عشق و شور پیدا میکردند که این مرد در راه هدف
خود عزیزترین عزیزان خود را به کام مرگ میفرستند و اول خود مسلح میشود و در قلب لشکر دشمن قــــرار میگیرد ، خود
ضربت میخورد ، دندانش میشکند ، پیشانیش میشکند ، آنوقت حقیقت را در وجود چنین شخصی میدیدند .
برگرفته ازکتاب حماسه حسینی
کلمات کلیدی :
بگوئیم بهترین امر به معروف چیست ؟
شما اگر بخواهید به شکل غیرمستقیم امر به معروف بکنید ، یکی از راههــای آن اینست که خودتان صالح و با تقوا باشید خــودتان
اهل عمل و تقوا باشید . وقتی خودتان اینطور بودید مجسمهای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر .
هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تاثیر قرار نمیدهد . شما میبینید مردم از انبیاء و اولیاء زیاد پیروی میکنند ، ولی از حکما
و فلاسفه آنقدرها پیروی نمیکنند . چرا ؟ برای اینکه فلاسفه فقط میگویند ، فقط مکتب دارند ، فقط تئوری میدهند ، در گـــوشه
حجرهاش نشسته است ،هی کتاب مینویسد و تحویل مردم میدهد. ولی انبیاء و اولیاء تنها تئوری و فرضیه ندارند،عمـل هم دارند .
آنچه میگویند اول عمل میکنند . حتی اینطور نیست که اول بگویند بعد عمل کنند ، اول عمل میکنند بعد میگویند . وقتی انســــان
بعد از آنکه خودش عمل کرد ، گفت ، آن گفته اثرش چندین برابراست .
علی بن ابی طالب میفرماید : " هرگز شما ندیدید که امـــر کنم شما را به چیزی مگر اینکه قبلا خودم عمل کردهام . تــا اول عمل
نکنم به شما نمیگویم . و من هرگز شما را نهی نمیکنم از چیزی مگر اینکه قبلا خودم آنرا ترک کرده باشم . چون خـــودم نمیکنم
شما را نهی میکنم . " « کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم . " مردم را به دین دعوت کنید اما نه با زبان با غیر زبــــان دعوت کنید "
یعنی با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت کنید . انسان وقتی عمل میکند ، خودبخود با عمل خود جامعه را تحت تـــــاثیر قرار
میدهد .
فیلسوف معروف معاصر ژان پل سارتر حرفی دارد . البته حرف او تازگی ندارد ولی تعبیری که میکند تازه است . میگـــــوید :
" من کاری که میکنم ضمنا جامعه خود را به آن کار ملتزم کردهام " . و راست هم هست . هر کاری که شما بکنید ، کــــــار بد یا
خوب ، جامعه خود را به آن کار ملتزم کردهاید ، خواه ناخواه کار شما موجی به وجود میآورد ، تعهدی برای جامعه ایجاد میکند
، بایدی است برای خود شما و بایدی است برای اجتماع شما . یعنی هر کاری ضمنا امر به اجتمــــاع است و اینکه تو هم چنین کن
وقتی من کاری میکنم ، زبان عمل من اینست که برادر ! تو هم مثل من باش . هر چه هم بگویم مثل من نباش ، نمیشود . من هر
چه به شما بگویم به قول من عمل کن ولی به کردار من کاری نداشته باش ، فایده ندارد . شما نمیتوانید به گفتار من توجه کنید ولی
به کردار من توجه نکنید . آنچه در شما التزام و تعهد به وجود میآورد ، در درجه اول کردار من است ، در درجه دوم گفتار من .
هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد . او باید برود پیش ، به دیگران بگوید پشت سر من بیایید . خیلی فرق است
میان کسی که ایستاده و به سربازش فرمان میدهد : برو به پیش، من اینجا ایستادهام،و کسی که خودش جلو میرود . و میگوید :
من رفتم ، تو هم پشت سر من بیا . در مکتب انبیاء و اولیاء این را میبینیم . همیشه میگویند : " ما رفتیم " . علی میگوید من اول
میروم بعد به مردم میگویم پشت سر من بیایید .
پیغمبر اسلام اگر در آنچه که دستور میداد اول خود پیشقدم نبود ، محال بود دیگران پیروی کنند . اگر میگفت نماز و نماز شب
خودش بیش از هر کس دیگر عبادت میکرد و اگر میگفت انفاق در راه خداو گذشت و ایثار ، اول کسی که ایثار میکرد خودش
بود .یعنی اول از خود میگرفت و به دیگران میداد . اگر میگفت جهاد فی سبیل الله ، در جنگها اول خود جلو میرفت،عزیزان
خود را جلو میبرد ، و قهرا دیگران نیز علاقمند میشدند ، شیفته میشدند ، عشق و شور پیدا میکردند که این مرد در راه هدف
خود عزیزترین عزیزان خود را به کام مرگ میفرستند و اول خود مسلح میشود و در قلب لشکر دشمن قــــرار میگیرد ، خود
ضربت میخورد ، دندانش میشکند ، پیشانیش میشکند ، آنوقت حقیقت را در وجود چنین شخصی میدیدند .
برگرفته ازکتاب حماسه حسینی
نوشته شده توسط :خادم الحسین(ع)::[یاحسین-ع]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :